گردآوری و ترجمه: بهاره جعفری صمیم
در زبان سانسکریت سوترا به معنی رشتۀ نخ است. وقتی پاتانجلی رئوس مطالب تمرینات یوگا را به رشته تحریر درآورد، از عبارات کوتاه و شعارگونهای که به آسانی بتوان آنها را به خاطر سپرد بهره گرفت. عباراتی که تفکری ممتد را دنبال میکنند تا در نهایت همچون دانههای تسبیح در کنار هم یک فلسفۀ کامل را بیان نمایند.
سوترای دوم به عنوان قلب و هدف یوگا شناخته میشود.
«یوگا چیتا وریتی نیرودها »
یعنی: «یوگا عبارت است از آرام کردن تغییرات و نوسانات ذهنی.» یا «محدود کردن نوسانات آگاهی.»
تجربهای که برای بیشتر شاگردان یوگا آشناست. حس سرخوشیای که پس از یک کلاس آسانا تجربه کردهاند یا آن لحظۀ آگاهی ناب حین مراقبه. این عبارت را میتوان وقتی سرعت افکار کاهش پیدا میکند و ذهن در لحظۀ حال مستقر میشود احساس کرد.
تغییرات ذهن چیست؟ اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم پچپچهای ذهن که توجه ما را از لحظۀ حال دور میکند تغییرات ذهن خوانده میشود. وقتی در کلاس یوگا هستید، روی تنفس خود متمرکز شدهاید و حرکات بدنتان را حس میکنید، به یکباره به این فکر میافتید که ناهار چه بخورید یا به یاد مکالمهای که باید با کسی داشته باشید میافتید. به نفر کنار دستیتان نگاه میکنید و آرزو میکنید کاش میتوانستید مثل او حرکتها را انجام دهید. در این موارد ذهن شما در حال تغییر و نوسان است. دیگر حضور ندارید. اینها تغییرات ذهنی هستند که یوگا سعی در ساکت کردن آنها دارد.
توجه عمیقتر به معانی سانسکریت کلمات، اهمیت این سوترا را به عنوان قلب یوگا مشخص میکند.
بر اساس آموزشهای فلاسفۀ یوگا، ذهن چهار بخش یا وظیفه دارد:
ماناس : جنبهای از ذهن که محرکهای خارجی را ضبط میکند.
بودهی : که به آن ذهن برتر (عقل) نیز گفته میشود و ادراکات ورودی را تفکیک و طبقهبندی میکند.
آهامکارا : ذهنِ نفس (خویشتن) که همهچیز را از دریچۀ «من/مال من» عبور میدهد و فیلتر میکند.
در ادامه، کلمات تشکیل دهندۀ این سوترا را به تفصیل برایتان تشریح میکنیم:
چیتا (چهار بخش ذهن):
حافظه و انبار وسیع احساسات خودآگاه و ناخودآگاه.
چیتا از دو عنصر اصلی تشکیل شده است که اولین آن را «محتوا» مینامیم. انواع زیادی از محتویات، آگاهی شما را پر میکند که میتواند شامل ادراک مستقیم از یک موضوع یا شخص، یک فکر، خاطره، احساس، حتی یک رؤیا باشد. این محتویات، درون چیتا بدون لحظهای توقف رژه میروند. شما بهطور طبیعی با آنها ارتباط برقرار میکنید. این محتویات حکم غلات را در آسیابِ نفس شما دارند که روزانه احساسات شما را بالا و پایین میبرند.
حال به عنصر دوم آگاهی میرسیم. این عنصر دریشتی به معنی «بیننده» است که نور را به محتواهای چیتا میتاباند. بدون آن هیچ آگاهیای وجود ندارد. فرض کنید در اتاق تاریکی قرار گرفتهاید که نه میتوانید حرکت کنید نه راهتان را پیدا کنید. آیا میتوانید محتویات اتاق را شرح دهید؟ بنابراین، محتویات چیتا هم بدون دریشتی، از نظر ما مخفی میماند.
برخلاف محتویات چیتا که فانی و مدام در حال تغییرات هستند، دریشتی ابدی است و تغییری نمیکند. کاملاً یک ناظر بیطرف است. تنها کاری که میکند نوری را به محتویات میتاباند و همهچیز را بهطور برابر میپذیرد. در نگاه پاتانجلی ناظر همان «خودِ معتبر» است که تشخیص و شناخت آن یکی از اهداف عالی یوگای پاتانجلی است.
وریتی
کلمۀ دوم این سوترا وریتی است که اغلب به امواج فکری یا تغییرات ذهن ترجمه میشود، ولی وقتی در کنار نام آساناها به کار برده میشود (مانند پاریوریتا جانوشیرشاسانا یا جاتارا پاریورتاناسانا ) به معنی چرخش و پیچیدن است. همۀ ما این تجربه را داریم که چطور وریتی ها (که شامل احساسات، خاطرات و تخیلات هستند) در درون ذهنمان به چرخش میافتند، بهخصوص وقتی سعی میکنیم بنشینیم و مراقبه کنیم.
نیرودها
آخرین کلمۀ این سوترا معانی متعددی دارد از جمله بازداشتن، کنترل یا فرمانروایی. ولی این کلمه در عینحال میتواند بر یک فرآیند خودآموز نیز دلالت داشته باشد. در مراحل یوگا ما میآموزیم نوسانات ذهن را مهار کنیم؛ کاری که بسیاری از معلمان یوگا آنرا به آرام کردن دریاچۀ متلاطم تشبیه کردهاند، طوری که بتوان تا انتهای آن را مشاهده کرد. وقتی ما به عمق یوگا دست پیدا میکنیم آتمن10 یعنی خود حقیقی را مییابیم.
چگونه میتوان به آتمن رسید؟
بی.کی.اس. آیینگر11 در یادداشتی که در مورد یوگاسوترا نوشته میگوید: «یوگا هم هدف است و هم وسیله.» به عبارت دیگر، ما یوگا را بهخاطر درک و شناخت آن، انجام میدهیم و آیینگر این فرایند را اینگونه تعریف میکند: «یکپارچگی از بیرونیترین تا درونیترین لایه.» ما اجزاءمان را با هم متحد و یکی میکنیم. افکارمان را پس نمیزنیم، خاطرات و احساساتمان را سرکوب نمیکنیم. ما با آموزش دادن ذهن برای مشاهده، بصیرت و جداسازی خود از طریق آسانا، پرانایاما، مدیتیشن و سایر آموزههای یوگا، خودمان را از آشفتگیهایی که از وریتیها نشأت میگیرد رها میسازیم.
اما با تمرین مداوم در گذر زمان، آرام کردن این نوسانات ذهنی کمکم برایمان امری عادی و طبیعی میشود و حتی دیگر نیاز به تلاش زیادی هم نخواهد داشت. همینطور که میآموزیم روی تنفس، بدن و لحظه متمرکز بمانیم، فضایی در ذهن ما باز میشود و در این فضا میتوان دانههای بصیرت را کاشت. این ادراکات ما را به طبیعت واقعیمان نزدیک میکند.
با ادامۀ مبحث سوتراها، پاتانجلی بیشتر به طبیعت ذهن، موانعی که در مسیر یوگا وجود دارد و راههای غلبه بر آنها میپردازد. ولی برای دریافت خودِ حقیقی نیازی به رسیدن به پایان سفر نیست. یوگا به عنوان یک مسیر، راههای متعددی برای رسیدن به آرامش در میانۀ بروز احساسات، اطلاعات و کالاهای گیج کنندۀ زندگی مدرن ارائه میدهد و اگرچه اغلب افرادی که یوگا تمرین میکنند آن را به انجام آسانا میشناسند، اما بسیاری هم به مفهوم سوترای دوم که قلب یوگا «چهرۀ درون» است، دست یافتهاند.
تکنیکی مؤثر برای آرام کردن امواج ذهنی
چشمانتان را ببندید و به هر محتوایی که از چیتا عبور میکند توجه کنید. در حالت عادی شما با این محتویات همراه میشوید، ارتباط برقرار میکنید و از وجود ناظر آگاه نیستید. حالا از محتویات، یک قدم دور شوید. آیا میتوانید با ناظر ارتباط برقرار کنید؟ این تمرین را دفعۀ بعدی که در یک موقعیت استرسزا قرار گرفتید انجام دهید. وقتی از همراهی افکار خود دست میکشید و به ناظر توجه میکنید، آیا این کار موجب پراکنده شدن استرستان نمیشود؟
منابع:
1-Yogabasics.com, THE SECOND SUTRA: THE HEART OF YOGA, By Kathleen Bryant | February 22nd, 2013
2-Theyogasanctuary.biz, Exploring Patanjali's Yoga Sutras: Sutra 1.2
3-Yogajournal.com, Intro to Yoga Philosophy: Sutra School 1.2, By Richard Rosen, Aug 28, 2007
با سلام؛ در متن آمده: بر اساس آموزشهای فلاسفۀ یوگا، ذهن چهار بخش یا وظیفه دارد: ... ولی سه مورد آورده شده است! مورد چهارم چیست؟
سلام این مقاله بصورت مجموعه بوده و ادامه مطالب در شماره بعدی مجله چاپ شده